شرکتهای خودروسازی چینی بعد از سالها آزمون و خطا و کپیبرداری از طرحهای غربی حالا اعتماد بهنفس آن را دارند که خود در این راستا دست بهکار شوند و مدلهایی را بهتنهایی طراحی کنند.
کمپانی جیلی بهعنوان یکی از بزرگترین و ثروتمندترین شرکتهای خودروسازی چینی توانسته درسالهای اخیر بخش عمدهای از بازار چین را بهدست آورد و بهعلاوه برندهای مهمی مانند ولوو و لوتوس را خریداری کند. یکی از اصلیترین دلایل موفقیت جیلی را میتوان طراحیهای جدید و نوآورانه محصولاتش دانست که زیر نظر پیتر هوربری صورت میگیرد.
روز قبل بخش اول مصاحبه «اتوموتیو نیوز» اروپا را با این طراح بریتانیایی خواندیم و در اینجا بخش دوم و پایانی این گفتوگو را مطالعه میکنید.
نهایی شدن یک طرح اغلب مستلزم مذاکرات پرتنش با تیمهای تولید، مهندسی و بازاریابی است و شما که درسراسر جهان فعالیت داشتهاید، چطور توانستهاید از پس این بحثهای دشوار برآیید؟
من در بریتانیا، سوئد، هلند، ایالاتمتحده و چین کار کردهام و بهرغم اینکه جنس کار در هریک از کشورهای مذکور با دیگری متفاوت است، اما یک پیشزمینه مشابه در همهجا وجود دارد و آن اینکه سخنان شما باید متقاعدکننده باشد و همواره از مواردی چشمپوشی کنید. نتیجه نهایی باید یک کار کاملا تیمی باشد؛ چرا که بهمهارتهای مختلفی نیاز است. من مطمئنم که برخی اعضای تیم فکر میکنند من زود تسلیم میشوم؛ اما اینگونه نیست و من بهخوبی آگاهم که زمان بهسرعت میگذرد و ما تنها چندماه برای رسیدن بهمرحله نهایی فرصت داریم و نمیتوانیم ریسک دور دیگری از آزمون و خطا را بپذیریم. درواقع باید بهمرحله تولید برسیم و درنتیجه همه باید قدری از مواضع خود کوتاه بیایند که البته این کار آسانی نیست.
آیا مدلی از خودرو هست که آن را ببینید و با خود بگویید ایکاش من آن را طراحی کرده بودم؟
بله؛ البته نظرم دائم عوض میشود و فکر میکنم درحال حاضر برخی تیمهای طراحی هستند که کارهای شگفتانگیزی میکنند. خوشحالم که بگویم برخی از این تیمها توسط کسانی اداره میشوند که زمانی شاگرد من بودهاند. اما برایم دشوار است که از یک خودرو یا یک کمپانی نام ببرم. چرا که اسامی زیادی بهذهنم خطور میکند. نظرم درباره طراحی کنونی این است که زیبایی هیچ ایرادی ندارد و
وقتی میبینم در برخی نقاط جهان گرایشهای نهچندان چشمنوازی در طراحی بهوجود آمده است، نگران میشوم. فکر میکنم با این ریسک مواجه هستیم که جهان بهناچار بهسمت چنین طراحیهایی پیش برود.
بهعنوان مثال در برخی طراحیهای ژاپنی از خطوطی روی بدنه خودرو بهره گرفته میشود که گویی خودرو چند قسمت شده و بهنظر من وقتی بهیک طراحی زیبا همچون جگوار ای-تایپ نگاه میکنیم، جریانی را میبینیم که بدون آنکه آزارمان بدهد، از جلو تا عقب خودرو ادامه پیدا کرده است.
شاید در این سبک طراحی جزئیاتی وجود داشته باشد که پاسخگوی هرنوع سلیقهای نباشد، اما درنهایت چشم را آزار نمیدهد. آنچه ما در لوتوس دنبال میکنیم، اثبات این ایده است که محصولات این برند میتوانند نماد زیبایی باشند.
بسیاری از خودروسازان چینی درسالهای نخست شروع بهفعالیت خود بهکپیبرداری روی میآورند و یکی از کارهایی که شما در جیلی لینکاندکو انجام دادید، خلق یک ظاهر متمایز است. روسای شما درچین چهنظری درباره توانایی برندهای چینی برای طراحی اورجینال دارند؟
چند دلیل برای این کار وجود دارد. نخستاینکه در غرب کپیبرداری تقریبا جرم محسوب میشود و در شرق این کار نوعی بزرگداشت است و این احساس که اگر کسی چیزی از طراحی من را کپی کرده باشد، باید بهخودم افتخار کنم. از سوی دیگر فکر میکنم نوعی عدماعتماد بهنفس و این حس که برندها میخواهند فورا با غرب رقابت کنند نیز در این کار موثر بوده است.
اما آنچه در جیلی بهآن رسیدم این بود که اگر بهعنوان مثال رئیسم عکسی از آخرین مدل بامو را نشان داد و گفت «من این را میخواهم» بلافاصله بهاو میگویم «این طرح آنهاست. ما باید بهطرح مخصوص خودمان برسیم».
درحال حاضر با اطمینان و اعتماد بهنفسی در صنعتخودرو چین مواجهیم که ۱۰ سال پیش وجود نداشت. آنچه ما را یاری کرد، فروش خوب محصولاتی بود که طراحیشان از صفر کار خودمان بوده است.
الان ۷۱ ساله هستید و تا چه زمانی میخواهید این کار را ادامه دهید؟
زمانی که بتوانم بهتدریج خودم را از کارهای اجرایی دور کنم، بیشتر کار مشاوره انجام خواهم داد. هرچند بعید میدانم با پروژههای لوتوس که تازه شروع کردهایم، بهاین زودیها بتوانم از کار اجرایی رها شوم. این پروژهها بسیار هیجانانگیز هستند و این [شرکت] جالبترین قسمت برند ماست. منظورم این نیست که بقیه شرکتها جالب نیستند، اما خودتان میتوانید تصورش را بکنید که وقتی شانس طراحی یک مدل جدید لوتوس را داشته باشید، قطعا تمایل دارید کمی بیشتر بهکارتان ادامه دهید.