دکتر علی میرزایی * - طراحی و مهندسی تولید اغلب از میراث فرهنگی غنی یک کشور الهام میگیرد. البته تکامل برندهای نمادین صرفا محصول درخشش فردی خاص و منزوی در اتاقهای ایزولهشده نیست؛ بلکه اقتصاد، ثبات سیاسی و تعهد کاری در ترویج برندهای بینالمللی خودرو نقش محوری دارد. در حوزه خودروسازی، فرهنگ بهطور غیرقابل انکاری هویت و ویژگیهای برندها را شکل میدهد و بههر کدام شخصیتی متمایز میبخشد. در ادامه، بهچند مثال در این زمینه اشاره میشود.
آلمان: تلاقی فرهنگ و تعالی مهندسی
خودروسازان آلمانی مانند بامو، مرسدسبنز و آئودی همواره مفاهیم «مهندسی دقیق» را در ذهن مصرفکننده تداعی میکنند. این تعهد آلمانیها بهکیفیت، نهتنها یک فرهنگ خاص برای اجرای دقیق کارهاست، بلکه یک چشمانداز اقتصادی پر رونق را نیز بهتصویر میکشد و بر اساس آن نوآوری و قدرت فناوری را روزبهروز تقویت میکند. تاکید بر جزئیات (که زاده فرهنگ آلمانی است) خود را در طراحی و مهندسی بینظیر خودروهای آلمانی نشان میدهد و بهاین ترتیب معیارهایی را در سطح جهانی برای سنجش مهندسی خودرویی و عملکرد محصول تعیین میکند.
ژاپن: متعهد و قابل اطمینان بودن
خودروسازان ژاپنی مانند تویوتا و هوندا از طریق تعهد تزلزلناپذیر بهقابل اطمینان بودن، بهرهوری سوخت و نوآوری، جایگاه خود را در ذهنها تثبیت کردهاند. فرهنگ ژاپنی بهنظم و انضباط، صنعت با کیفیت و بهبود بیوقفه توجه زیادی دارد. این ارزشها بهطور یکپارچه در صنعتخودرو ژاپن نمایان میشوند. تعهد ژاپنی که در بستر یک اقتصاد با ثبات تقویت شده، خودروسازان ژاپنی را بهپیشروی در بازارهای جهانی سوق داده است.
ایتالیا: تلفیق طراحی و هنر
میراث فرهنگی - تاریخی ایتالیا در هنر و طراحی بهطرز عجیبی در برندهای فراری، لامبورگینی و مازراتی منعکس شده است. خودروهای ایتالیایی همواره بهدلیل طراحی شیک و حساس که تجسم شور و شوق زیباییشناسی هستند مورد تحسین قرار میگیرند. فرهنگ ایتالیایی با هر منحنی و خطی که در طراحی خودروهایشان مشاهده میشود، درآمیخته شده و وسایل نقلیهای را شکل داده است که از وسیلهای برای حملونقل فراتر میرود و این امر بهدلیل علاقه ایتالیاییها بههنر است.
آمریکا: آسایش اولویت است
در ایالاتمتحده فرهنگ نوآوری با آسایش در هم آمیخته شده است. سازندگان آمریکایی مانند فورد، شورولت و کادیلاک تمایل بهتولید خودروهایی جادار و راحت دارند و میتوان گفت بهنوعی، فرهنگ مصرفگرایی آمریکایی را منعکس میکنند. در این فرهنگ بهوسایل نقلیه بزرگتر برای سفرهای طولانیتر نیاز است. خودروهای غولپیکر نمادین مانند فورد موستانگ، شور و شوق آمریکاییها را برای رسیدن به خودروهایی سریع و قوی نشان میدهند.
کرهجنوبی: همافزایی تلاش و طراحی مدرن
خودروسازان کرهای مانند هیوندای و کیا بهدلیل ساخت وسایل نقلیه مقرونبهصرفه و درعین حال قابل اعتماد با طراحی مدرن مشهور شدهاند. فرهنگ کرهجنوبی که ریشه در سختکوشی، نوآوری و سازگاری دارد، بهعنوان ریشه موفقیت خودروسازان این کشور شناخته میشود. برندهای کرهای نشان میدهند چگونه میتوان از ارزشهای فرهنگی برای ساخت محصولات رقابتی در بازار جهانی استفاده کرد.
بریتانیا: ترکیب سنت و ظرافت
رولزرویس، بنتلی و جگوار بهعنوان برندهای خودروهای لوکس بریتانیایی، نمادهایی هستند که حتی تحت مالکیت کشورهای دیگر نیز پیوند خود را با فرهنگ بریتانیا تداوم بخشیدهاند. حتی بعد از افول نسبی صنعت انگلستان (از دهه 80 به بعد) این برندها هنوز هم مظهر سنت، ظرافت و صنعتگری بریتانیاییها هستند.
طراحی اصیل؛ نمونههای موفق و ناموفق:
رولزرویس یکی از شناختهشدهترین نمادهای جهانی برای خودروهای لوکس است. این برند با اینکه توسط انگلیسیها بنا نهاده شده، از سال 2003 بهعنوان یک شرکت تابعه کاملا متعلق به BMW AG آلمان فعالیت میکند. رولز رویس موتور، نمونه بارز یک کمپانی است که به جد تصمیم گرفته تا ریشه های بریتانیایی خود را حتی با وجود صاحبان آلمانی خود حفظ کند.
رولزرویس اعتقاد دارد یکی از عوامل خاص بودن محصولاتش، رابطه عمیق بین طراحی اصیل و فرهنگ محلی بریتانیاست.
آلمانیها با وجود اینکه دارای یکی از پیشرفتهترین زیرساختها برای تولید خودرو در جهان هستند، جابهجا کردن محل تولید این محصول از انگلیس بهآلمان را منطقی ندانستند و محل اصلی طراحی و تولید این خودرو را در گودوود انگلستان نگه داشتند و تولید این خودرو را با تاکید خاص بر فرهنگ محلی حفظ کردهاند.
مدیر این شرکت در یادداشتی در صفحه خود مینویسد که فرهنگ بریتانیایی در محصولات این برند ریشه دوانده و تاکید میکند که طراحی این خودرو دارای هارمونی منحصر بهفردی است که با فرهنگ بریتانیاییها درآمیخته است و باید بههمین شکل هم حفظ شود. بهگفته مدیر عامل رولزرویسموتور این برند از نظر فرهنگی، تاریخی و معنوی متعلق بهبریتانیاست و با فرهنگ این کشور در هم تنیده شده است.
نمونه موفق دیگر در این زمینه، شرکت ولوو است که در سال 2010 توسط شرکت چینی جیلی خریداری شد. جیلی بهولوو اجازه داد فرهنگ نوآوری سوئدی و همچنین استقلال و ساختار مدیریتی خود را حفظ کند. این رویکرد، ولوو را قادر ساخت تا بهنوآوری و شکوفایی مستقل خود ادامه دهد و هویت برند و کیفیت محصولاتش را حفظ کرده و روز بهروز محصولات بهتری به بازار عرضه کند.
البته در این زمینه یک نمونه نهچندان موفق هم وجود دارد. خرید شرکت جگوار و لندروور توسط شرکت هندی تاتا موتورز در سال 2008 این نمونه ناموفق است. گزارشها حاکی از آن است که شرکت تاتا تلاش کرده است تغییرات عمدهای در این برند بریتانیایی ایجاد کند که بهطور بالقوه سبب کند شدن تصمیمگیری و پیشرفت تکنولوژی در این شرکت شده است.
درحالی که لندروور هنوز یک برند بسیار لوکس باقی مانده است، اما با چالشهایی در هماهنگی چشمانداز و استراتژیهای شرکتی دست و پنجه نرم میکند که ریشههای فرهنگی-تجاری دارد و سرعت نوآوری و پیشرفت این کمپانی، انتظارات منتقدین را برآورده نکرده است.
مثالهای رولزرویس، ولوو و لندروور نشان میدهد که چگونه موفقیت یک برند تجاری اصیل با در نظر گرفتن عوامل فرهنگی، سبب پیشرفت تجاری یا سقوط برخی شرکتهای خودروسازی میشود. بهطور قطع برندهای قوی در صنعتخودرو اغلب دارای ریشههای فرهنگی و تاریخی قابل توجهی هستند.
مدیریت تغییر بهگونهای که بهمیراث کهن احترام بگذارد و آن را حفظ کند، در برندینگ بسیار مهم است. شرکتها باید بهبرندهایی که خریداری میکنند اجازه دهند که برای حفظ هویت منحصربهفرد و ریشههای فرهنگی خود تلاش کنند.
مدیریت تغییر موثر میتواند بهتضمین انتقال آرام و حفظ نقاط قوتی که در وهله نخست سبب موفقیت تجاری برندها شده است، کمک کند.
با توجه بهموارد ذکر شده، طرح برخی سوالات درباره صنعتخودرو کشورمان میتواند مفید باشد؛ سوالاتی مثل:
طراحی خودروهای داخلی تا چهاندازه بازتاب هارمونی هنر ایرانی است؟ آیا هارمونی که در هندسه و اشکال منحصر بهفرد معماری ایرانی نهفته است در محصولات حمل و نقل تولید داخل دیده میشود؟ همچنین آیا هیچ فاکتور زیبایی یا هنری در تغییر چهره برخی خودروهای داخلی دیده میشود؟ بهعبارتی میتوان گفت برخی تغییرات شتابزده در چهره بعضی خودروها، نه تنها بهزیباتر شدن آنها منتهی نشده، بلکه هارمونی ذهنی طراح اولیه و مصرفکننده را نیز برهم زده است!
هارمونی فرهنگی، عامل کیفیت و پیشرفت
فرهنگ نهتنها ویژگیهای منحصربهفردی بهیک خودرو اصیل میدهد، بلکه بر طراحی، مهندسی و صنعتگری آن نیز تاثیر میگذارد. البته ذکر این نکته ضروری است که کیفیت یک خودرو صرفا از فرهنگ محلی نشأت نمیگیرد. نقطه اوج پیشرفت یک برند، تعامل بین فرهنگ، اقتصاد و تعهد کاری است. یک محیط اقتصادی باثبات، نوآوری را تقویت میکند و سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را گسترش داده و تضمین میکند که ارزشهای فرهنگی در طرحهای ارائهشده متبلور شوند.
کیفیت در صنعتخودرو مشروط به وجود فرهنگ، اقتصاد و تمایل بههارمونی است. درمجموع میتوان گفت موفقیت برندهای معروف در صنعتخودرو، یکشبه بهدست نیامده و هر برندی عمدتا از ریشههای فرهنگ محلی و طراح اصلی خود الهام گرفته و در ترکیبی از سه موضوع الزامی، بهاوج خود رسید است. این موضوعات عبارتند از:
کیفیت، ارزشهای فرهنگی و تجاری: در قلب موفقیت یک برند خودروسازی، تعهد بهکیفیت نهفته است که عمیقا تحتتاثیر ارزشهای فرهنگی و اخلاق تجاری است و ماهیت یک برند را مشخص میکند.
ارتباط با مصرفکننده: حفظ کیفیت بهصورت مداوم، وفاداری مصرفکننده به یک محصول خاص را افزایش میدهد و هارمونی نشأت گرفته از فرهنگ غنی، این ارتباط را محکمتر میکند.
تطبیقپذیری: و سرانجام اینکه برندهای اصیل در پاسخ بهپویایی بازارهای در حال تحول و تمایلات مصرفکنندهها، سازگاری خاصی از خود نشان میدهند.
* کارشناس و محقق صنعت و بازار خودرو