وزیر صمت فعلی با توجه به سابقه خود تاکید بسیاری برای برقیسازی و واردات خودروهای برقی دارد. این تاکید باعث شده است تا مجموعه دولت نیز مجاب شود باید خودروهای برقی را توسعه دهند. در شرایطی که کشور درگیر تحریم است، قطعا راهی جز کشور چین برای تامین و واردات خودروهای برقی وجود ندارد. چینیها در سال های اخیر، پیشرفت چشمگیری در بحث خودروهای برقی داشتهاند. برخی خودروهای برقی چینی به بازار اروپا و آمریکا راه پیدا کرده و به لحاظ کمیوکیفی با محصولات روز اروپایی، آسیایی و آمریکایی قابلرقابت هستند. در ایران نیز با توجه به تاکید وزیر و تایید مدیران حوزه اقتصاد؛ قرار است یکمیلیارد یورو برای واردات این خودروها از چین تخصیص داده شود. احتمالا سال آینده تعداد بسیاری از این خودروها وارد کشور خواهد شد. با اینحال، همچنان کشور در زمینه زیرساخت شارژ و برق موردنیاز این خودروها دچار چالش است. ضمن اینکه به لحاظ فرهنگسازی نیز رسما اقدامی در این خصوص انجام نشده است. در همین زمینه، با مسیح فرزانه، کارشناس صنعت و بازار خودرو به گفتوگو پرداختیم.
آیا با واردات معادل یکمیلیارد یورو خودرو برقی، تغییری در چهره صنعت و بازار ایران ایجاد میشود؟
به نظر من، اول از همه باید از بیرون به این ماجرا نگاه کرد. طرح واردات خودرو در دولت سیزدهم با نظرات مختلفی همراه شد و سخنگوی پیشین وزارت صمت در قالب یک خبر در فضای مجازی اعلام کرد که واردات خودرو مجددا از سر گرفته خواهد شد. این موضوع به شهریور سال گذشته برمیگردد. نگاهی که به واردات خودرو به کشور طی ۱۰سال گذشته وجود داشته است، سبدی متنوع از خودروهای وارداتی بوده و هیچوقت تاکید بر نوع و برند خاصی وجود نداشته است.
اگر بخواهیم نیاز بازار کشور به نوع خودروها را در نظر بگیریم، باتوجه به نبود زیرساخت برای تولید خودروهای برقی یا هیبریدهایی که طی آخرین سری واردات در سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ وارد شدند، همچنان در این حوزه هم بهصورت کامل چه برای آنها که سیکل موازی دارند و چه آنهایی که پلاگین قابل شارژ هستند یا حتی خودروهایی که در تیراژ خودروهای ژاپنی و کرهای مانند لکسوس، هیوندای و تویوتا در قالب هیبرید وارد شدند، زیرساخت تعمیر و نگهداری بهطور گسترده فراهم نشد.
کمبود خدمات و قطعه در یک بخش، در کنار فاکتورهایی مانند نرخ ارز و تورم، منجر به افزایش قیمت بیشتر در آن بخش میشود. طرح وارداتی که در دولت سیزدهم از زمان وزارت آقای فاطمیامین تا امروز مطرح بوده، کاملا دگرگون شده و بخش قابلتوجهی از آنها به سمت خودروهای الکتریکی چینی هدایت شده است. این موضوع از زمانی قوت گرفت که آقای علیآبادی از مپنا به وزارت صمت آمد و نوع فعالیت و دیدگاهش را از مپنا به وزارت صمت تعمیم داد.
توسعه این خودروها در کشور به چه عواملی بستگی دارد؟ به لحاظ تطبیقی، در کشورهای دیگر شرایط به چه صورت است؟ آیا کشوری مانند ایران هم میتواند در این بخش فعال شود؟
زمانی که صحبت از خودروهای برقی میشود، عملا در مورد یک تکنولوژی پیشرفته و هایتک صحبت میکنیم. اگر در کشورهای دیگر ازجمله کشورهای اروپایی نگاه کنیم، بیشترین حضور خودروهای برقی در کشورهای اسکاندیناوی مانند نروژ، دانمارک و سوئد است.
این موضوع دلایل مختلفی دارد. در سایر کشورهای اروپایی هم خودروهای برقی هست، اما در این کشورها بیشتر است. این موضوع به نوع نگاه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در بحث استفاده از خودرو و توجه به آلایندگی خودروها برمیگردد، همچنین به تخفیفهایی دولت درخصوص مالیات این خودروها در نظر میگیرد. همچنین این تقاضا به شرایط جذاب فروشی که شرکتهای فروشنده در نظر میگیرند نیز بستگی دارد. مورد دیگر، زیرساختهای گسترده در این کشورهاست.
با اینحال، در کشورهایی مانند نروژ و دانمارک و سوئد هم نمیتوان ایستگاههای شارژ را به صورت گسترده دید. این در حالی است که ایستگاه شارژ در این کشورها در مقایسه با سایر کشورها بهصورت کاملتر و مصرفکننده بیشتری هم وجود دارد و تقاضا برای این خودروها و زیرساخت ها بالاتر است که باعث میشود به سمت خرید از شرکتها بروند و گردش اقتصادی اتفاق بیفتد.
این روند در ایران چگونه باید دنبال شود؟ اصولا برقیسازی با خودروهای چینی چگونه خواهد بود؟
زمانی که در کشور تاکید میشود که به سمت خودروهای الکتریکی برویم، بهتر است حداقل نمونههای مشابه آن را در کشورهای دیگر ببینیم و متوجه شویم به کدام سمت حرکت کردهاند و ما چقدر از آن زیرساخت و چه اندازه ایستگاه شارژ داریم. درحالحاضر درخصوص خودروهای چینی بخشی از مصرفکنندگان بهواسطه کیفیت نامناسب مونتاژ و قطعه، درگیر خدمات پس از فروش هستند. بسیاری از خودروهای چینی در کشور موتور توربو یا گیربکس نامناسب دارند و بسیاری از آنها به این مشکل برخوردهاند.
بخشی هم برمیگردد به اینکه تامین قطعات و خدمات پس از فروش به آن شکل که باید، انجام نشده است. تمام این موارد سبب شدهاند قیمت قطعات فنی برخی محصولات چینی، بسیار متفاوت و بالاتر از قیمت قطعات خودروهای وارداتی مانند خودروهای ژاپنی و کرهای و گاه آلمانی باشد. زمانی که در مورد خودروهای احتراق درونسوز بنزینی صحبت میکنیم، همچنان این
مشکلات پابرجاست.
بنابراین اضافهکردن بحث جدیدی مانند خودروهای الکتریکی در حجم گسترده با مشکل همراه خواهد بود. البته به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد که بخش اعظم آن به عدماستقبال در بازار و عدمشناختی که در ذهن مخاطب، مصرفکننده یا مشتری وجود دارد، برمیگردد. صرف اینکه یک خودرویی روی کاتالوگ باشد یا تنها دو، سه نمونه از آن فروخته شود، این اتفاق نخواهد افتاد.
سالهاست خودروهای بنزینی در کشور چه بهصورت وارداتی و چه بهصورت مونتاژی عرضه میشوند. این شناخت همیشه از گذشته هم وجود داشته است، اما زمانی که صحبت از یک وادی جدید به اسم خودروهای برقی آن هم در مدلهای چینی میشود، مصرفکننده پسزمینه خیلی مثبتی در مورد آن ندارد.
آیا برای مشتری ایرانی میتوان شرایط دیگری هم متصور بود؟
برخی بر این باورند این خودروها در بازار به فروش میرسند. زمانی که بازار محدود میشود، مصرفکننده در شرایط جبری و انحصاری قرار میگیرد و قدرت انتخاب چندانی ندارد. وقتی که مصرفکننده میخواهد خودرویی خریداری کند که طراحی آن بهروز است و شرایط فروش و تسهیلات خوبی هم دارد، میبیند تنها چیزی که در بازار وجود دارد، همین نسخههای چینی هستند. بر این اساس، مجبور به انتخاب همین مدلها میشود.
آیا با این شرایط، واردات خودروهای برقی چینی کمکی به صنعت ما خواهد کرد؟
صرف واردات خودروهای برقی چینی، کمکی به صنعت خودرو نمیکند. اگر صحبت از صنعت و مونتاژ باشد، طبعا نیاز به سرمایهگذاری مشترک دارد. اما با شرایط تحریمی که در کشور وجود دارد، میبینیم چینیها نقش خود را حداقل بهصورت مستقیم در بخش مونتاژ همراه با توسعه ساخت داخل در ایران کمرنگتر کردهاند.
در بخش واردات این خبرها شنیده میشود که شرکتهای چینی به دنبال این هستند تا رأسا دفاتر و نیروهای چینی را بیشتر فعال کنند. مشابه این اتفاق بیش از یکدهه گذشته و زمانی اتفاق افتاد که دایملر کرایسلر در ایران وجود داشت و ستاره ایران با مدیران و نیروهای آلمانی در کنار نیروهای ایرانی تاسیس شد و مونتاژ ایکلاس و واردات گسترده مرسدسبنز شروع شد.
اتفاقات امروز برای واردات مدلهای چینی شبیه این موضوع است. نگاه منطقی هم احتمالا پشت این موضوع وجود دارد و تولیدکننده چینی میخواهد اشراف بیشتری روی کار خود داشته باشد و شاید نیمنگاهی هم به کیفیت بیشتر در بخش مشتریمداری داشته باشد.
بدون هیچ تعارف و اغماض، در سه چهار سال اخیر گزارشهای متعددی بوده که مشتریان زمانی که برای خرید خودروهای چینی حتی در مقیاس خودروهای لوکس حضور پیدا میکنند، چندان برخورد خوبی در برخی از نمایندگیها نمیبینند. این موضوع به بسته بودن بازار و انحصار برمیگردد. برخی نمایندگیها بر این باورند مشتریان در هر شرایطی مجبور به خرید این خودروها هستند.
درنهایت درصورت واردات خودروهای برقی استقبال چگونه خواهد بود؟
با این اتفاق، نه صنعت خودرو و نه بازار به سمت برقی به صورت گسترده حرکت میکند و نه صنعت برقیسازی میشود. این موضوع به دید وزیر صمت برمیگردد و اگر قرار باشد بهصورت گسترده اتفاق بیفتد، فرضیه من این است که مشتری استقبال قابل توجهی نخواهد کرد.
در بحث فروش خودرو، بازاریابی، مارکتینگ و روانشناسی وجود دارد. وقتی قرار است یک محصول جدید را به فروش برسانید، باید در ذهن مخاطب نقاط مثبت و منفی را جا بیندازید.
در مدتی که وزیر صمت جدید کار خود را آغاز کرده، باید ببینیم چه اقدام مارکتینگ و بازاریابی یا فرهنگی و روانشناسی درخصوص استفاده از خودروهای برقی انجام شده است. غیر از نصب چند بیلبورد و چند ایستگاه شارژ، آیا بهطور گسترده مقاله و مصاحبه و تیزری در این خصوص دیدهایم؟ تا امروز کار فرهنگی در این خصوص انجام نشده است. اگر بودجه یکمیلیارد دلاری هم فراهم باشد، یعنی بهازای حجم مبادلاتی که در زمینه پتروشیمی ایران با چین وجود دارد، خودرو برقی تهاتر خواهد شد. خطوط تولید خودروهای وارداتی و نیسانها و تویوتاهایی که به در چند ماه اخیر به کشور آمده، در چین است.
اتفاق عجیبی هم نیست و به نظرم خریداری این خودروها مشکلی ندارد و زمانی که نمیتوان از مبدأ دیگری مانند کشورهای خلیجفارس خریداری کرد، طبعا واردات از چین مشکلی ندارد.
وقتی کنترل کیفیت ناظر بر کار است، این اتفاق در دنیا میافتد. بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا مانند تویوتا و مرسدسبنز، تولید را برونسپاری میکنند. توسعه خودروهای برقی بهصورت گسترده در داخل اتفاق نمیافتد. اگر بهصورت محدودی هم این اتفاق بیفتد، به دلیل نبود زیرساختها و ایستگاههای شارژ متعدد و تامین برق آن میتواند برای مشتریان چالشبرانگیز باشد.