واردات خودرو کارکرده یک تیغ دولبه است، اگر دولت بتواند تمام استانداردها را در نظر بگیرد و یک جریان کنترلی داشته باشد که در قبال ارزی که خرج میشود خودرو سالم، استاندارد وارد شود و نیاز نداشته باشد که در طول بازه پنجساله به اندازه قیمت خود خودرو، قطعه یدکی وارد شود و مدام ارز خارج شود، میتواند کارا باشد.
اما باید نکاتی را در نظر بگیریم، پیشازهرچیز سیستمهای نظارتی سختگیرانهای نداریم، موضوع بعدی هم بحث حضور نمایندگیهاست، زمانی که فردی از عمان یک خودرو کارکرده مثلا تویوتا میخرد و برای استفاده به قطر میبرد، چون این کشورها تحریم نیستند، نمایندگی رسمی تویوتا میتواند یک گزارشی ارائه دهد که خودرو خریداری شده دارای چه ضعفها و مشکلاتی است، اما در کشور این اتفاق رخ نمیدهد و حتی از کشورهای حاشیه خلیجفارس هم بخواهیم خرید کنیم، بسیاری از دلالها و سوداگران هستند که متاسفانه خودرو را دستکاری کنند و خودرو معیوب را به ما بفروشند.
به نظر من واردات خودروهای کارکرده ریسکها و اماواگرهای زیادی دارد و سیستمهای نظارتی و کنترلی را میطلبد که این بهراحتی قابل انجام نیست و بعید میدانم به این زودیها محقق شود.
خودروهای کارکرده بیشتر به یک ابزار تبدیل شدهاند، به این معنا که هر وقت قیمت خودرو رو به گرانی حرکت میکند و عرضه خودرو کم میشود دولت این را دستاویزی قرار میدهد تا به این وسیله قیمت خودرو در بازار کنترل شود.
در عمل اتفاق خاصی در خصوص خودروهای کارکرده نخواهد افتاد مگر اینکه خودروهای منطقه آزاد پلاک شوند که آنها هم با این ساختار ارزی کشور و بازار خودرو ایران قیمتهای نجومی پیدا خواهند کرد.
عملا تعداد خودروها در این مناطق کم است و نه تنها بازار را کنترل نمیکند که اگر قیمت خودروها لجام گسیخته باشد، باعث گرانی بازار هم میشود.
دولت مبحثی را آغاز کرده و در جامعه جا انداخته که نهتنها توانی برای نظارت و کنترل آن ندارد بلکه در مورد آن شک و تردید هم دارد.
بخشی از این دو دلی دولت میتواند به خاطر عواملی مانند یک قدرت ویژه باشد که به آن فشار وارد میکند و همچنین به لحاظ اجتماعی میبیند اگر در شرایطی که در تنگنای ارزی هستیم؛ ارز تخصیص یابد و خودروهایی وارد شود که مشکلدار است و بدینترتیب انتقادات بیشتر شود.