بهنظر میرسد گفتمان منطقی برای ارزیابی مزایا و هزینههای مرتبط با هر دوره اقدام (واردات برای کنترل بازار) و بومیسازی تکنولوژیهای جدید (برای رسیدن بهاستقلال کامل) را از دست دادهایم. این روزها درحوزه خودرو، با وجود گفتمانهای مرتبط با واردات (حتی با لحاظ خودروهای دستدوم و بدون تاییدیه استاندارد) و تولید داخلی بههر قیمتی (با هدف بومیسازی) دو قطبی بودن را تجربه میکنیم. این درحالی است که باید پذیرای پیامدهای عمیق انتخابهایمان باشیم.
بر این اساس محکوم کردن احساسی واردات پراکنده تکنولوژی و از طرفی تولید داخل بههر کیفیتی عادلانه نیست. هر دو رویکرد دارای محاسن و معایبی است. با این حال عدمتوجه کافی بهاهداف بلندمدت، ما را از داشتن یک هدف اجتماعی منسجم در حوزه خودرو باز داشته است. ما نباید روی امواج تغییر حملونقل جهانی بیسکان و بیقطبنما باشیم؛ چراکه در این صورت در این بلندمدت تا حد زیادی متضرر خواهیم شد.
آنچه امروز گریبانگیر خودروسازی ایران شده، عمیقا پیچیده و ریشهدار است و بههمین دلیل، بررسی دقیق این چالشها ضروری بهنظر میرسد. شفافسازی و روشنگری علمی درمورد این کلاف سردرگم حتما مفید است. در این زمینه لازم است بهاصول اولیه بازگردیم و از خود سوال کنیم که اصول تغییر کردهاند یا ما دچار فراموشی شدهایم؟
اصول اولیه صحیح میتواند بستری برای شکوفایی باشد. براساس تعاریف اولیه، صنعت عبارت است از فعالیتهای اقتصادی مربوط بهفرآوری مواد خام و ساخت کالا در کارخانهها. بر این اساس با سوالاتی از این دست مواجهیم که چرا درگیر چالش تولید خودرو هستیم و آیا این چالش در راستای افزایش تحرکات مثبت اجتماعی و ایجاد آسایش است؟ این موضوع سبب شده است ابزار (خودرو شیکتر) طبقهبندی اجتماعی جدیدی را ایجاد کند. همچنین با این سوال مواجهیم که آیا افزایش تعداد خودروها بهاندازه ارتقای کیفیت محیطزیست ضروری است؟
بهطور مشخص و در حال حاضر جامعه ما بهلحاظ اقتصادی با چالشهای متعددی مواجه است. در این راستا لازم است تعریف تازهای از صنعتخودرو ایران داشته باشیم. صنعتخودرو ایران با ابهامات فزایندهای مواجه است که شامل قیمت و کیفیت محصولات و نفوذ روزافزون برندهای خارجی بهاین صنعت است. در سالهای اخیر چین بهعنوان برنده اصلی در بازار خودرویی کشور ظاهر شده و آماده است بهطور بالقوه بر بازار مسلط شود.
بر این اساس در اینجا با سوالاتی از این دست مواجهیم که وضعیت خودروسازی ایران در سال ۲۰۳۰ و بعد از آن بهچهصورت خواهد بود؟ آیا وضیعت فعلی ادامه خواهد داشت یا چین نقش مهمتری در صنعت ما ایفا خواهد کرد یا بازیگران خارجی جدیدی بهبازار ایران راه پیدا میکنند؟ درپاسخ بهاین سوالات، چند سناریو قابل تصور است:
۱- ادامه وضع موجود: ادامه مسیر فعلی و اتخاذ تصمیمات واکنشی و کوتاهمدت، در سالهای آینده سبب میشود خودروسازان داخلی خودروهایی با کیفیت پایینتر از حد مطلوب تولید کنند. در این مدت تاکید دولتها بر واکنشی بودن تصمیماتشان نسبت بهبازار و واردات خودروهای خارجی همچنان ادامه دارد. با وجود محدودیتهای اعمالشده، تحریمهای بینالمللی و حتی تولید قطعات یدکی محدود، برندهای خودروسازی چینی همچنان مشتریان را جذب خواهند کرد. در این سناریو واردات خودروهای چینی تسریع شده و در نتیجه تواناییهای تولید بومی تضعیف میشود.
۲- برقیسازی محدود: دولت ممکن است بهسمت توسعه وسایل نقلیه الکتریکی و هیبرید (براساس توان اقتصادی سالانه) حرکت کند؛ هرچند که دستیابی بهپذیرش گسترده وسایل نقلیه و تثبیت یک اکوسیستم برقی کامل، همچنان یک چالش بزرگ در ایران بهشمار میرود. برندهای چینی که بهدلیل مقرون بهصرفه بودن و قدرت فناوری در خودروهای برقی شهرت دارند، ممکن است بهعنوان بازیگران برجسته در این قلمرو در بازار ایران ظاهر شوند. در این سناریو هم نقش چینیها از نقش تولیدکنندگان داخلی پررنگتر خواهد شد.
۳- بازگشت غولهای اروپایی: لغو احتمالی تحریمها میتواند نوید تجدید حیات غولهای خودروسازی اروپایی مانند پژو و رنو در بازار تولید و فروش خودرو کشور باشد که احتمالا با همتایان چینی رقابت خواهند کرد. با این وجود، شبح رقابت با وسایل نقلیه الکتریکی چینی که اغلب بهدلیل مقرونبهصرفه بودن مورد تحسین قرار میگیرند، همچنان یک نگرانی در حال ظهور برای اروپاییها در بازار ایران خواهد بود. اگر کشورمان بتواند فعالیت خارجیها را در بازار داخلی مدیریت کند، شاهد بازاری آزادتر و رقابتیتر با تکنولوژی برتر و ارتقای زنجیره تامین خواهیم بود. دینامیک و احتمال رخ دادن این سناریو بهرخدادهای ژئوپلیتیک ایران، چین و اروپا بستگی دارد.
۴ - کربنزدایی بهعنوان یک سیاست کلان: یک تغییر تکاملی بهسمت تولید انرژی سبز انبوه، کاهش سریع یارانههای سوختهای فسیلی و منطقی کردن مصرف انرژی و سوخت ممکن است چشم انداز صنعت حمل و نقل و انرژی کشور را بهطور کامل دگرگون کند. سرمایهگذاریهای کلان در این زمینه تنها از طریق سرمایهگذاریهای مشترک با تولیدکنندگان چینی یا غربی امکانپذیر است.
این مسیر تحولآفرین میتواند وسایل نقلیه را با نگرانیهای زیستمحیطی، سریعتر هماهنگ کند و در نتیجه انتظارات مصرفکننده در دسترسی بهتکنولوژیهای سبز زودتر برآورده شود؛ هرچند که پیمودن این مسیر با هزینه بسیار ممکن خواهد بود. در حال حاضر میتوان گفت در زمینه عملی شدن این سناریو شواهد محکمی در کشور وجود ندارد.
درمجموع چالشهای فراوانی آینده صنعتخودرو ایران را تحتتاثیر قرار میدهند که همزمان فرصتهایی برای نوآوری نیز ایجاد میکنند. بهنظر میرسد آینده خودروسازی ایران بهنوع نگاه بهشرق و غرب وابسته باشد که میتواند فرصتها و تحدیدهایی برای کشور ایجاد کند.
ذینفعان و صنعتگران ایرانی در هر سطحی در کشور باید موضعی آیندهنگرانه داشته باشند؛ موضعی که عملگرایی و آیندهنگری را بر حدس و گمان ارجح بداند. اکنون باید لحظهای تامل کرد و درباره انگیزههای زیربنایی که صنعت و اقتصاد ما را بهیکی از سناریوهای احتمالی ذکرشده هدایت میکنند، بیندیشیم.
ناکامی در انجام این امر، ما را از شکلدهی چشماندازی بزرگتر که ممکن است جامعه را بهسوی آیندهای پویاتر سوق دهد، غافل میکند. آینده صنعتخودرو ایران در سال ۲۰۳۰ وابسته بهتعریف مجدد اندیشمندان ما از «خودروسازی ایران» است.
* دکتر علی میرزایی - کارشناس و محقق صنعت و بازار خودرو