بدون تردید گذار بهخودروهای برقی، یکی از پنجره فرصتهای توسعه فناوریهای نوظهور و همپایی شرکتهای تولیدکننده خودرو در جهان است. اما کشورها بهویژه کشورهای درحال توسعه باید قبل از هر تصمیمی در این گذار، سیاستهای انرژی خود را تعیین کنند.
بهعبارت بهتر، بدون آمادهسازی اولیه و جامع، کشورها در معرض خطر تخریب بیشتر سیستمهای برق که از الزامات اصلی رشد و رفاه است، خواهند بود. آژانس بینالمللی انرژی تخمین زده است که در صورت اجرای سیاستهای اعلامشده در این حوزه، تقاضای خودروهای برقی برای برق در سطح جهان از ۵۵ تراوات بر ساعت (TWh) در سال ۲۰۲۰ به ۱۱۵۰ TWh تا سال ۲۰۳۰ افزایش یابد. نگرانی بزرگتر این است که تقاضای انرژی زمانی که بسیاری از دارندگان خودروهای برقی بهطور همزمان شارژ میکنند، افزایش یابد و شبکههای توزیع موجود را تحتتاثیر قرار دهد.
چنین نگرانیهایی را میتوان با سرمایهگذاری بیشتر در ارتقای زیرساختها یا با مدیریت تقاضا (که فعالیت شارژ را در مکانها و دورههای زمانی مجددا توزیع میکند) بهطور موثرتر برطرف کرد. بانک جهانی در سال ۲۰۲۳ نمای کلی از نگرانیهای اصلی حوزه انرژی برای گذار به حمل و نقل برقی را در کشورهای در حال توسعه ارائه داد که در جدول پیوست بهطور خلاصه نشان داده شده است.
ناترازی برق؛ چالشی در گذار به خودروهای برقی
ناترازی برق در ایران در سال ۱۴۰۱ به ۱۰ هزار مگاوات رسید. این ناترازی علاوهبر موضوعاتی نظیر تعرفهگذاری ناکارآمد، انحصار دولتی و خصوصیسازی معیوب، بیشتر ناشی از کارایی بهشدت پایین نیروگاههای برقی و تلفات شبکه انرژی بوده است.
با گذار بهخودروهای برقی ممکن است این ناترازی بهشدت افزایش یابد. بنابراین، سیاستگزاران این حوزه قبل از هر تصمیمی باید تاثیر این گذار بر تقاضا، سیستم توزیع، انتقال، تولید و تسهیلات و تجهیزات را در برنامهریزیهای خود لحاظ کنند. بر این اساس ذکر چند نکته ضروری است.
۱. کشور باید برنامهریزی دقیق سیستم انرژی را براساس مدلسازی و شبیهسازی برای ارزیابی تاثیر حملونقل برقی بر سیستم انرژی خود از جمله تولید و مهمتر از آن، شبکه انتقال و توزیع انجام دهد.
چنین تحلیلهایی بهبرنامههای سرمایهگذاری و اصلاحات تنظیمگری کمک میکند که سیستم انرژی را برای پذیرش گسترده شکل میدهد.
۲. راهحلهای مختلف این حوزه از اطلاعات نسبتا ساده و برنامههای تشویقی تا راهحلهای فنی پیچیدهتر را شامل میشود. قیمتگذاری برق در زمان استفاده، انگیزههایی را برای کاربران خودروهای برقی ایجاد میکند تا زمانی که تقاضای کلی کمتر است، خودروهای خود را شارژ کنند. ادغام بهتر خودروهای برقی با شبکه انرژی از طریق شارژ هوشمند میتواند راهکار مناسبی باشد. با این حال، چنین ادغامی ممکن است نیاز بهسرمایهگذاری بالا در زیرساخت شارژ هوشمند داشته باشد.
۳. یک عنصر حیاتی از استراتژیهای بخش برق، مدیریت تقاضاست که بارهای اوج را کاهش میدهد و در نهایت خودروهای برقی را بهبخشی جداییناپذیر از سیستم انرژی با یکپارچگی شدید شبکه تبدیل میکند. یکی از عناصر مهم مدیریت تقاضا، اصلاح بسیاری از انحرافات در قیمت برق و سوخت خواهد بود.
۴. اصلاح قیمتگذاری یکی از مهمترین عوامل مدیریت تقاضا خواهد بود. برای اصلاح ساختار تعرفه انرژی، ابتدا باید از ساختارهای تعرفه افزایشی بهسمت قیمتگذاری خطی حرکت کرد تا افزایش تقاضای شارژ خودروهای برقی سبب افزایش چشمگیر هزینه صاحبان آنها نشود. برای کنترل تقاضای برق در ساعات پربار، باید از قیمتگذاری مبتنی بر زمان استفاده (Time of use) استفاده کرد که در آنها در ساعات پربار، قیمت برق بالاتر است. تجربه نشان داده است این روش بهخوبی کار میکند و بسیاری از صاحبان خودروهای برقی زمان شارژ را در پاسخ به سیگنالهای قیمت تنظیم میکنند.
با اجرای این روش، کاربران از نرخ پایینتر و شرکتهای برق از جلوگیری از سرمایهگذاریهای اضافه سود میبرند و تغییرات تقاضای برق و بهبود زیرساخت شبکه برق کاهش خواهد یافت. اما برای جلوگیری از اثرات جانبی ناخواسته، باید طرحهای این روش قیمتگذاری با دقت طراحی شود.
ضرورت بهرهوری انرژی در امتداد زنجیره تامین برق
برای تضمین بیشترین منافع ممکن برای موضوعات زیستمحیطی و کاهش آلودگی با استفاده از خودروهای برقی، سیاستگزاران و شرکتهای برق باید با بهبود بهرهوری انرژی در امتداد زنجیره تامین برق و همچنین سبز کردن تولید برق در تمام تصمیمات سیاستی بهپیشرفت خود ادامه دهند.
* محمدرضا عطارپور، استادیار مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی