در رابطه با احتمال عرضه خودرو در بورس کالا باید گفت برای اینکه یک بازار واقعی شکل بگیرد باید خودرو در مقیاس و حجم مناسبی در بورس کالا عرضه شود و عرضه قطرهچکانی در این بازار سیاست مناسبی نیست. این درحالی است که موضوع مربوط به بورس کالا، بهویژه در زمینه خودرو، مسالهای است که حاشیههای بسیار زیادی را هم در صنعت خودرو و هم بازار سرمایه ایجاد کرده است.خیلی از ما معتقدیم چرا باید شیوه قیمتگذاری خودرو به نوعی باشد که منافع آن برای عمده جامعه و مردم نباشد.
اینکه امروز مدعی باشیم مدل قیمتگذاری فعلی میتواند به رفاه مردم کمک کند، در حالی که اگر از یک خیابان عبور کنیم و از مردم بپرسیم که خودرویشان را با چه نرخی خریداری میکنند، خیلی کم پیش میآید که به مبانی قیمتهای کارخانه رجوع کنند.
این مساله نشان میدهد عمده سودی که در این میان از تفاوت میان قیمت کارخانه و بازار خلق میشود، درنهایت به سود منافع مردم منتهی نمیشود و حتی در برخی مواقع سود واسطهها از سود شرکتهای خودروساز بیشتر است و بخش تاسف بار مساله در این است که شرکتهای خودروساز تا امروز حدود ۲۰۰ همت زیان انباشته دارند.
با این حال، اینکه تصور شود آزادسازی قیمت خودرو منجر به بهبود وضعیت صنعت میشود، به این صورت هم نیست که برخی تصور میکنند. چراکه در کنار آزادسازی باید سیستم مدیریتی و بهرهوری تولید نیز اصلاح شود چراکه امروز شاهد برخی اعتراضها به ارقام و صورتهای مالی هستیم اما در شرایطی که وضعیت مناسب نیست چرا باید هزینهها تا این حد بالا باشد؟
ازسویدیگر، واقعیت بازار مشخص است و بازار کار خود را انجام میدهد پس اینکه بگوییم با عرضه خودرو در بورس کالا، سیگنالهایی برای افزایش قیمت در بازار آزاد خودرو داده میشود، درست نیست. اتفاقا عرضه خودرو در بورس کالا به بازار آزاد این پیغام را مخابره میکند که در موضوع قیمتها باید منطقیتر رفتار کند.
در این زمینه میتوانیم موضوع را از روی دیگر سکه بررسی کنیم. به عبارتی اینکه یک سیستم معاملاتی شفاف در بورس کالا و به صورت توافقی شکل بگیرد که در آن قیمت خودرو به شکلی رسمی و توافقی حتی بیشتر از ۲۰درصد کمتر از قیمت بازار آزاد معامله شود، یعنی بازار آزاد باید محتاطتر و منطقیتر رفتار کند.