این روزها روند بازسازی و مرمت خودروهای کلاسیک و تاریخی موزه خودروهای تاریخی ایران که بهبنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی تعلق دارد مورد انتقاد برخی دلواپسان و علاقهمندان بهخودروهای کلاسیک قرار گرفته است. در همین رابطه نظر دکتر حشمتالله قنبری همدانی (مدیرعامل موسسه فرهنگی موزههای بنیاد مستضعفان) را بهصورت تلفنی جویا شدیم و او مهندس حمیدرضا قنبریهمدانی (مدیر برنامهریزی، پژوهش و توسعه خدمات موزهای بنیاد مستضعفان) را برای بررسی تخصصی موضوع بهما معرفی کرد.
آنچه در ادامه میخوانید، بخش پایانی از گفتوگوی همکاران در «دنیای خودرو» با مهندس قنبری درباره نگرانیها، چالشها و برخی انتقادهایی است که بهبازسازی برخی خودروهای کلاسیک و آنتیک این موزه وارد شده است.
شیشه سوپرفست فراری ۵۰۰ کجا، چگونه و چه زمانی شکست؟
شیشه این خودرو قبل از اینکه وارد موزه شود در اثر حادثهای میشکند و همانطور که عرض کردم، کار ما محافظت پیشگیرانه است و اگر بهاین مورد رسیدگی نمیکردیم، وضع بدتر میشد .
شما گفتید این شیشه در داخل کشور ساخته و روی خودرو نصب شده است. اینکه توان ساخت این شیشه در کشور وجود دارد، خیلی هم عالی است. اما نه درمورد فراری سوپر فست ۵۰۰ . درواقع ما درباره یک خودرو چندمیلیوندلاری حرف میزنیم که از آن ۱۰۰ تا هم ساخته نشده و وقتی در دنیا میخواهند چنین ماشینی را بازسازی کنند، موسساتی هستند که این خودرو را میسپارند بهآنها و در آنجا پیچ بهپیچ ماشین را بر حسب مواد سازنده و اصالتی که خودرو داشته سفارش میدهند.
شما هم میتوانستید این قطعات را به این شرکتها سفارش بدهید. حالا اگر حرف شما این است که بودجه این کار را ندارید، یک بحث دیگر است. البته زمانی هم شما میگویید که جواب ما را نمیدهند؛ درحالیکه نفتمان بهنقاط مختلف دنیا فروخته میشود. آیا نمیشد برای سفارش اصل این قطعات هم کاری کرد و محدودیتها را دور زد؟
همچنین باید توجه داشته باشید که درنهایت نصب شیشه ایرانی روی فراری سوپر فست ۵۰۰ بهاصالت آن لطمه میزند و ما باید شیشهساز ایتالیایی را پیدا میکردیم و بهاو سفارش میدادیم. بههرحال در دنیا سوپرفستهای دیگر هم بازسازی شده و میشود و میتوان درباره اینکه آنها چطور این کار را انجام دادهاند، سوال کرد. درمورد تودوزی هم، چرم خودرو ایتالیایی با مدل آلمانی و انگلیسی و آمریکایی متفاوت است. حتی چرم خودروسازان آلمانی هم با یکدیگر متفاوت هستند.
بهعنوان مثال وقتی میخواهید پورشه را بازسازی کنید، لازم است چرم آن را از کشور سازنده سفارش دهید. بحث دیگر این است که برای بازسازی آلفارومئو ۴۹ که تصویر آن در فیلمی که منتشر کردهاید دیده میشود، یک نفر نشسته جلویش و با قالب تنه آهنی میزند روی آلومینیوم. درواقع یکی از اشکالهایی که بهکار شما وارد میشود، این است که درسکوت خبری این کار را انجام دادهاید و چند عدد عکس هم که از کار بیرون میآید، همه انتقاد میکنند.
من سکوت خبری را قبول ندارم و درخصوص پیشنهاد برگزاری مناقصه برای بازسازی خودروها نیز بنده مخالفم. این کار، ساختمانسازی نیست که مناقصه برایش بگذاریم و ما حتی برای بازسازی ساختمانهای خاصمان هم ترک تشریفات میکنیم. اما درباره سکوت خبری باید بگویم افرادی از همین صنف فعال درحوزه مرمت خودرو، مرتب بهاینجا رفت و آمد داشتند و عکس هم از کار بیرون آمده بود و اگر قرار بود سکوت خبری و خفقانی باشد که چیزی بهبیرون درز نمیکرد.
این انتقادها نیز زمانی مطرح شد که ما خودمان فیلمی را در درگاه موسسه و بنیاد منتشر کردیم و اگر ما میخواستیم کسی چیزی نفهمد، اصلا آن فیلم را هم منتشر نمیکردیم. اما ما هیچگاه جار نمیزنیم که میخواهیم خودروهای کلاسیکمان را مرمت کنیم و همه بیایند و ببینند! آدمهایی هم که آمدند و رفتند، همه آنهایی هستند که با آقای دردشتی یا ریشارد یا آقایانی که در این حوزه فعال هستند کار میکنند. آدمهای توانمند این حوزه را ما به کار گرفتیم.
درحال حاضر کسانی که از قدیم دستی در کار بازسازی خودروهای کلاسیک دارند، میگویند برای بازسازی این خودروها از حضور آنها استفاده نشده است. درادامه افکار عمومی و علاقهمندان بهاین مدل خودروها هم میپرسند برای بازسازی این خودروها از چهکسانی استفاده شده است؟ کسانی که در فیلم منتشرشده شما دیده میشوند را هم کسی نمیشناسد. اینجا سوال پیش میآید که افرادی که دستاندر کار این بازسازی بودند، چهرزومهای دارند؟
تنها کسانی که در این حوزه معروف هستند، مرمتکار نیستند و خیلیهای دیگر هم بهکار تسلط کافی دارند. برخی از همین آقایان که مورد نظر شما هستند سالهاست در موزه ما رفت و آمد داشتهاند. پس چرا در گذشته دلواپس این خودروها نمیشدند؟
درمورد صافکارها و نقاشهایمان هم باید بگویم بهرغم اینکه با مطالعه آوردیمشان و رزومهشان را نیز بهموقع منتشر میکنیم، اما قبل از اینکه دست بهکار شوند، آنها را تست کردیم. بهاین صورت که تعدادی خودرو از ردهخارج اما متناسب با کارشان را که در بنیاد داشتیم و موزهای هم نبودند، تحویلشان دادیم تا روی آنها کار کنند.
یعنی قبل از اینکه بهعنوان مثال خودرو آلفا را بدهیم دستشان، یک ماشین متناسب با آن را بهآنها تحویل دادیم تا صافکاری شود و این درحالی است که همانطور که گفتم این افراد گزینش شده بودند و صافکار و نقاش خیابانی نیاورده بودیم. هرچند که اگر میدانستم کسی کنار خیابان میایستد ولی توانمندتر است، میآوردمش. اما اینها هیچکدام کنار خیابانی نبودند و درنهایت بچههای متخصص این مملکت هستند و همگی هم توانمندند. بعد از کار هم کارشناس، مشاور و ناظران ما نتیجه را تایید کردند.
فکر میکنید روش خوبی است که شما بهاین افراد ماشین بدهید تا روی آن تمرین کنند؟
خیر؛ تمرین نکردند؛ تست شدند و همگی هم درکارشان موفق بودند.
اما در تیزر شما دیده میشد که یکی از این افراد، قالب تنه آهن دستش است و با آن آلومینیوم صاف میکند. یا با هواگاز بدنه آلومینیومی خودرو را برش میزند؛ درحالی که ۱۰ سانت آن طرفتر، تایر و روکش خودرو است.
حالا ممکن است نمره کار ما ۱۰۰ نباشد؛ اما ۹۰ به پایین هم نیست. شاید یک بار با آهن هم روی آلومینیوم زده باشند و ما بینقص نیستیم و همانطور که بقیه دوستان هم که خودرو مرمت میکنند تا ۱۰ سال بعد، همچنان معایب آن را برطرف میکنند. اما ما قبل از شروع کار بهروند بازسازی فکر کردیم و فرآیندها بررسی شده و کارشناسانمان آنها را صورتجلسه کردند و تا کارشناس ما نتیجه نهایی را تایید نمیکرد، ما کار را از کسی تحویل نمیگرفتیم. من مدیر هستم و صافکار، نقاش و متخصص بازسازی نیستم.
عقل بهما گفت که برویم متخصصان این حوزه را پیدا کنیم. اما برخی از دوستان که اسمی دارند، حاشیه هم دارند و در زمینه دیگر آثار هنری هم همینطور است. برادر نقاشی است که من روی کارش قسم میخورم و آثارش در حراجیها بهقیمت زیادی فروخته میشود و من در بخشهای دیگر موزه بنیاد، بهخاطر حواشیاش او را نیاوردم. درواقع من بهعنوان مدیر موظف هستم آدمهای درست بیاورم و کار درست ارائه بدهم. البته بخشی از نکاتی را که گفتید، میپذیرم و ما کار کردیم و نظر هم گرفتیم و باز هم مشورت میکنیم و ادامه میدهیم.
دراینباره هم که باید شیشه فراری را بهکشور سازنده سفارش میدادیم، با شما همنظر هستم. ما شیشه ایرانی را روی این خودرو انداختیم و حتی اگر کسی معتقد باشد خرابش کردیم، که بهنظر بنده این طور نیست، بههر حال این قابل جبران است و اگر کسی بتواند این قطعه را سفارش اصل بدهد، ما قطعه را از او میخریم و روی خودرو سوار میکنیم. حتی الان میتوان شیشه شکسته خودرو را نیز دوباره روی آن سوار کرد؛ چرا که آن را سالم درآوردیم. از طرفی محدودیتهای پروژه هم هست و البته بنیاد دست من را نبسته بود.
بودجه این مرمت و بازسازی چگونه تامین شده است؟
تمام موارد را مهندس فتاح ریاست محترم بنیاد مستضعفان و جانبازان روز افتتاحیه اعلام میکنند و من معتقد بهگران تمام شدن پروژه و بیکیفیت کار کردن هم نیستم. درپایان این را هم بگویم که شما دو تا مرمتگر را نمیتوانید کنار هم نگه دارید؛ چراکه اختلاف نظر دارند. بنابراین ممکن است بنده هم با شما در برخی موارد اختلاف نظر داشته باشم. درهرصورت کشور الان با محدودیت مواجه است و من در حدی که توانم بود از بنیاد بودجه گرفتم و درعین حال بنیاد دریغ نکرد. اما محدودیتها تنها مالی نبود و درارتباط با منابع و واردات قطعه نیز محدودیتهایی وجود داشت؛ اما سعی کردم کار را بهبهترین شکل ممکن جمع کنم.