صنعت خودرو طی بیشاز ۱۰سال گذشته بهصورت مستمر با شرکتهای مختلف چینی همکاری داشته است. هرچند بسیاری از این شرکتها در زمان شروع تحریمها کشور را ترک کردند، اما بههرحال ارتباطات با چینیها حفظ شده است. با اینحال نوع ارتباط با شرکتهای چینی طی سالهای اخیر به کلی تغییر کرده و این چینیها هستند که حالا دست بالا را دارند و تعیینکننده مدل و قیمت خودروها در بازار ایران هستند. زمانی ایران جزو معدود مقاصد صادراتی محصولات چینی بود و خودروهای این شرکتهای نیز با قیمت مناسبتری در اختیار مشتریان قرار میگرفت، اما در این سالها بنا به شرایط اقتصادی و سیاسی چینیها طیف قیمتی بالاتری از بازار ایران را در اختیار گرفتهاند و به سبب نبود رقابت در این بخش بهنوعی تصمیمگیرنده نهایی شدهاند. بهویژه آنکه به گفته سخنگوی وزارت صمت، واردات خودروهای فرانسوی به ایران ازسوی این وزارتخانه ممنوع و تحریم شده است و دیگر اجازه ثبت سفارش و واردات محصولات رنو، پژو، سیتروئن و سایر خودروسازان فرانسوی صادر نمیشود.
درخصوص اینکه آیا همکاری خودروسازان ایرانی و چینی بر مبنای قاعده برد-برد است یا خیر با بابک صدرایی، فعال و کارشناس حوزه خودرو به گفتوگو پرداختیم.
آیا ارتباط خودروسازان ایرانی و چینی از ابتدای شکلگیری بر مبنای قاعده برد-برد بوده یا تحت تاثیر عواملی این ارتباط به سمت چینیها سنگینی کرده است؟ به طور کلی ارتباط با چینی طبق چه قواعدی شکل میگیرد؟
در صنعت خودرو نهتنها در ارتباط با خودروسازان چینی بلکه در ارتباط با سایر خودروسازان از نقاط مختلف جهان این شرایط وجود ندارد. یعنی آنچه در کاغذ و قرارداد نوشته میشود و آنچه در عمل اجرا میشود، یکی نیست. بهطور کلی موقعیت اقتصادی و سیاسی آن کشور در دنیا قواعد بازی را در طول زمان تغییر میدهد. مهم نیست در توافق اولیه چه نوشته شده باشد، آنچه در عمل اجرا میشود، در راستای قواعد دیگری است.
در ارتباط با چینیها باید دو مساله در نظر گرفته شود؛ یکی اینکه چینیها زمانی وارد بازار ایران شدند که ارتباطات و بازار صاداراتی چشمگیر دیگری نداشتند. در ۱۰سال گذشته موقعیت محصولات چینیها در عرصه خودروسازی بهشدت ارتقا پیدا کرده، کیفیت و طراحی محصولات رشد چشمگیری داشته است. اما در این ارتباط، وضعیت و موقعیت صنعت خودرو کشور افول داشته است. یعنی در یک ترازو چینیها بالا رفتهاند و ما پایین آمدهایم.
در چنین شرایطی شکلگیری یک ارتباط کاملا برد-برد عملا ممکن نیست. در ۱۰سال اخیر چینیها نهتنها در صنعت و بازار خودرو بلکه از لحاظ موقعیت و شرایط اقتصادی و سیاسی، جایگاه بالاتری کسب کردهاند، اما خودروسازی ما در همین مدت روند نزولی طی کرده است. یعنی صنعت خودرو ایران نسبت زمان شروع همکاری با چین تنزل بیشتری پیدا کرده است.
بر این اساس، آیا چینیها هستند که رأسا انتخاب میکنند کدام مدل خودرو با چه قیمتی وارد ایران شود؟
بله؛ آنها در این شرایط دست بالا را دارند و ما تحریم هستیم. بازارمان دچار مشکل است و رقابتی آن وجود ندارد. همین مسائل باعث میشود هر کشوری و نهتنها چینیها دست بالا را داشته باشند و قاعده بازی را آنها تعیین کنند. البته نه اینکه بتوانند هر کاری انجام دهند، اما بههرحال ابتکار عمل با طرف چینی است.
شرکتهای داخلی در این ارتباط چه اقداماتی میتوانند انجام دهند تا توازن لازم در رابطه با چینیها برقرار شود؟ آیا این امکان برای آنها وجود دارد یا خیر؟
این مساله به ارتباط با برندهای مختلف چینی بستگی دارد. یعنی هرچقدر تعداد برندهای مختلف چینی در بازار ایران بیشتر باشند، آنها میتوانند بین خود رقابت ایجاد کنند. بنابراین همکاری با برندهای مختلف و متعدد چینی و محدود نشدن به چند برند خاص میتواند شرایط را تا حدودی تغییر دهد.
یعنی تنوع از سمت چینیها و وجود برندهای مختلف در کشور میتواند باعث ایجاد رقابت شود؟
صد در صد. اگر ۱۰ برند خوب چینی در کشور وجود داشته باشد و برندهایی که کیفیت بهتر و قیمت مناسبتری ارائه میدهند در اولویت همکاری قرار بگیرند، رقابت داخلی میان آنها باعث میشود تا هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی تاثیر مثبتی برای بازار ما داشته باشد.
وزارت صمت طی این سالها چه رویهای به لحاظ سیاستگزاری تعرفهای و بحث واردات داشته است؟ واردات با شرایط فعلی چه نتیجهای در بر خواهد داشت؟
بهرغم تکذیبیهها، سیاستگزاری درخصوص واردات خودرو به سمتی رفته است که با این حجم تعرفهها خودروهای چینی بیشتری وارد کشور خواهند شد. یعنی هم به لحاظ مسائل اقتصادی و سیاسی و هم به لحاظ تعرفههایی که قرار داده شده است، چینیها در اولویت واردات قرار خواهند داشت.
دولت بازار خودروهای متوسط به بالا را آزاد کرده است و حساسیت این وزارتخانه بیشتر روی خودروهای اقتصادی و خودروهای ایرانخودرو و سایپاست. قطعا هر اندازه تنوع خودروها بیشتر باشد، قطعا میتوان سیاستهایی را به نفع مشتری اجرایی کرد. حتی اگر واردات هم انجام ندهیم، اما برندهای مختلف چینی را به کشور بیاوریم؛ خود میتواند تنوع محصول را در بازار کشور ایجاد کند. ضمن اینکه این اتفاق میتواند جبران کمی و کیفی در بازار خودرو کشور داشته باشد.
آیا تعیین سقف ۲۰هزاردلاری برای خودروهای وارداتی بر رقابت در حوزه خودروهای چینی تاثیرگذار است؟
قطعا این سیاست بر بازار خودروهای چینی تاثیرگذار است و سبب ایجاد رقابت در این بخش میشود. سقف ۲۰هزار دلاری باعث میشود خودروهای چینی بیشتری وارد کشور شوند و حجم قابل توجهی از واردات میتواند خودروهای چینی باشد. در نتیجه چینیها میتوانند بین خود یک رقابت ایجاد کنند. البته اگر به تعداد قابل ملاحظهای واردات انجام شود. چراکه واردات به تعداد محدود نمیتواند تاثیری بر بازار داشته باشد.
بحث افزایش تعرفه سیکیدی هم مطرح است. تعرفه فعلی خودروهای سیکیدی را چگونه میبینید؟ آیا باید تغییری در این بخش داده شود؟
مساله این است چه ما این تعرفه را افزایش دهیم و چه افزایش ندهیم، نرخ دلار بهگونهای است که قیمت تمامشده این خودروها بالا خواهد بود. با این روند قیمت ارز، خودروها در نهایت گرانتر خواهند شد. حالا یک خودرو چینی را در نظر بگیرید که با ارز گران قطعات آن وارد میشود. قطعا در این صورت قیمتها افزایشی خواهد شد. حالا اگر دولت بخواهد تعرفه را بالا ببرد، یک شوک بزرگی به بازار وارد میشود و در شرایط فعلی این اقدام اصلا عاقلانه نیست.
بحث داخلیسازی از سمت چینیها به چه صورت است؟ چرا تاکنون خودروهای چینی به سمت داخلیسازی نرفتهاند؟ آیا خودروساز تمایل ندارد یا اصولا صرفه اقتصادی در این بخش وجود ندارد؟
شما زمانی میتوانید انتظار داخلیسازی داشته باشید که کشور به لحاظ اقتصادی ثبات داشته باشد و شرکتها بتوانند به فکر حضور بلندمدت در بازار کشور باشند. خیلیها از شرکتهای چینی به دلیل اینکه رویای حضور در بازار آمریکا را دارند چنین ریسکی را در ایران انجام نمیدهند و ورود خودروهایشان هم به ایران بهصورت SKD (قطعات نیمهمنفصل) است که فرق چندانی با واردات خودرو کامل (CBU) ندارد.
نفس صادرات خودرو کامل به ایران مشمول تحریم مستقیم نیست و صرفا تحریمهای بانکی و حملونقل تا حدودی در این زمینه مشکلساز است. ضمن اینکه باید یک ثباتی وجود داشته باشد تا چینیها بدانند میتوانند در بازار و صنعت خودرو ایران سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند و تیراژشان را افزایش دهند. درحالحاضر کل خودروهای چینی در بازار ایران کمتر از ۱۵۰هزار دستگاه تیراژ دارند. بنابراین شرط تولید، صرفه اقتصادی چندانی برای آنها ایجاد نمیکند.
تیراژ تولید باید به چه اندازهای برسد برای برندهای چینی هم صرفه اقتصادی خواهد داشت؟
اگر هر برندی بتواند بیشاز ۱۴۰هزار دستگاه تولید داشته باشد، صرفه اقتصادی خواهد داشت که روی سرمایهگذاری مشترک، تولید خودرو و تولید قطعه کار کند که البته این اتفاق بستگی به نوع برند و محصول و مدل دارد. اما بهطور قطع مستلزم افزایش چشمگیر تیراژ است و با تیراژ ۵ تا ۱۰هزار دستگاه در سال این موضوع صرفه اقتصادی نخواهد داشت.
موضوعی که وزارت صنعت در ماههای اخیر روی آن تمرکز داشته، بحث خودروهای ارزان و اقتصادی است. چین هم مرکز تولید خودروهایی از این دست است. چرا تا امروز خودروسازان ما به دنبال واردات یا تولید اینگونه خودروها نبودهاند؟
درحالحاضر هر خودرویی را با استانداردهای جهانی به کشور وارد کنید، بیش از ۷هزار دلار قیمت خواهد داشت. یعنی حدود ۲۴۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان قیمت این خودروها در مبدا خواهد بود که با عوارض و هزینههای جانبی به ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان خواهد رسید. اینجا دو موضوع مطرح است؛ اول اینکه این خودروها بعد از رسیدن به بازار کشور چندان ارزان نخواهند بود و دوم آنکه اگر این خودروها با تیراژ انبوهی وارد کشور شوند، قطعا خودروهای داخلی همرده آن با رقبای سرسختی مواجه میشوند که آنها را از میدان به درخواهد کرد. به نظر من، بازار به این سمت حرکت نخواهند کرد. سیاستگزاریها هم منوطبر این است که بازار خودروهای زیر ۴۰۰میلیونتومان در دست تولیدکنندگان داخلی باشد.
آیا بر این اساس، میتوان گفت خودرو چینی خوب که بتوان در این سطح به بازار کشور وارد کرد، زیاد است؟
درحالحاضر خودرو چینی خوب زیاد است. در کشور هم خودروهای چینی خوب تولید میشود که قیمتهای آنها بالاست. اما باید این نکته را در نظر گرفت که درهرحال کیفیت آنها افزایش پیدا کرده و در سطح رقابت در بازارهای جهانی است.