تاسیس یا دراختیار گرفتن برندهای لوکس را میتوان مقطعی در تاریخ تمام خودروسازان بزرگی دانست که اثر آنها را در تاریخ جاودانه کرده است. بهعنوان مثال اوج هنر مرسدسبنز را بهعنوان قدیمیترین خودروساز در طراحی و تولید میباخ میبینیم. یا اینکه تویوتا با معرفی برند لکسوس توانست بازار ایالاتمتحده را در دست بگیرد.
همینطور جیلی که با دراختیار گرفتن سهام برندهای لوکسی همچون ولوو، آستونمارتین و لوتوس توانست روح جدیدی در کالبد خود بدمد. مجموع این نمونهها نشاندهنده واقعیتی است که تایید میکند برندهای لوکس مزایایی را بهبرند اصلی میافزایند. اما اینکه این مزایا چهمواردی هستند و چهمدتزمانی طول میکشد که بهبار بشینند، موضوع پروندهای است که قصد داریم آن را درمورد نمونه کرهای آن یعنی جنسیس بررسی کنیم.
وفادارسازی به قیمت زیان مالی
طبق بررسیها، نرخ وفاداری خریداران گروه هیوندای بهبیش از ۶۰ درصد رسیده و برند جنسیس در این موضوع نقش موثری داشته است.
دادهها نشان دادهاند برند جنسیس برای گروه هیوندای در ایالاتمتحده نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا این برند لوکس بهرشد قابل توجه فروش و نرخ وفاداری گروه خودروسازی کرهای کمک کرده است.
هیوندای و کیا در سال ۲۰۱۵ در ایالاتمتحده درمجموع ۱.۳۹ میلیوندستگاه خودرو فروختند و در آن زمان نرخ وفاداری خریداران آنها ۵۵.۲ درصد بود.
در اواخر سال ۲۰۱۵ اما جنسیس بهبرندی مستقل تبدیل شد و بهسرعت رشد کرد تا جایی که هماکنون سه سدان و سه کراساوور بهبازار عرضه میکند. سال گذشته فروش کل گروه هیوندای در آمریکا ۱.۴۵ میلیوندستگاه بود که از این تعداد ۵۶ هزار و 140 دستگاه بهجنسیس اختصاص داشته است.
جنسیس علاوهبر اینکه روی افزایش فروش گروه هیوندای تاثیر داشته، بهافزایش نرخ وفاداری خریداران این گروه به ۶۲.۳ درصد نیز کمک کرده است. کیفیت و جذابیت خودروها و همینطور وسعت و تنوع سبد محصولات عواملی کلیدی در وفاداری خریداران هستند و حالا که گروه هیوندای گزینههای بیشتری دارد، شانس گروه برای بازگشت خریداران بیشتر خواهد بود.
تحلیلگر صنعتخودرو «تام لیبی» دراینباره میگوید: «گروه هیوندای با ارائه هیوندای، کیا و حالا جنسیس، نشان داده است که میتواند خریداران جدید را جذب و آنها را حفظ کند. این گزینههای بیشتری را در اختیار خانوادهها قرار میدهد و حالا میتوانند سراغ خودرویی لوکس بروند؛ اما داخل گروه هیوندای بمانند که پیش از جنسیس امکان آن وجود نداشت.»
هرچند نرخ وفادار خریداران هیوندای در آمریکا در نیمه اول امسال با اندکی کاهش به ۶۰.۵ درصد رسیده، اما این شرکت کرهای همچنان پس از جنرالموتورز، جایگاه دوم را در اختیار دارد. لیبی میگوید: «اعتبار و توانایی رقابت جنسیس افزایش یافته و شما میتوانید تکامل این برند را ببینید؛ زیرا آنها ابتدا محصولات اولیه را فروختند، خریداران را جذب کردند و کیفیت را مدام بهبود بخشیدند. برند جنسیس باید بهکیا و هیوندای کمک کند تا بهجلو بروند و این وفاداری و حضور در صنعتخودرو را پررنگتر کنند.»
درخشش در صنعت به کمک میباخ
زیرمجموعه لوکس مرسدسبنز که امروزه خودروهای این برند آلمانی را با امکانات تجملی ارائه میکند، بیش از ۱۱۰ سال قدمت دارد. حتی امروزه هم برای علاقهمندان خودروهای لوکس و گرانقیمت، برندهای متنوع و پرتعداد در بازار جهانی وجود ندارند. این واقعیت دلایل مختلفی دارد: از یک سو مشتریهای خاص برای مدلهای چندصد هزار دلاری، بسیار کمتر از محصولات معمول هستند و از سوی دیگر، پیچیدگی در روند ساخت خودروهای لوکس، تولید آنها را سخت و پرهزینه میکند.
درمجموع، بهسادگی میتوان فهمید تولید مدلهایی در کلاس محصولات رولزرویس یا میباخ، علاوهبر نیاز بهسرمایهگذاری هنگفت و فناوری پیشرفته، با خطر اقتصادی و مشکل جذب مشتری روبهرو است.
از نظر سودآوری تجاری، آمار فروش و محبوبیت درسطح جهانی، تفاوت محسوسی بین برندهای آلمانی و انگلیسی وجود دارد. تقریبا تمام خودروسازان بریتانیا سهامداران عمدهای از خارج انگلستان دارند و توسط آنها از ورشکستگی نجات یافتهاند. این درحالی است که برندهای آلمانی نهتنها غولهای جهان شناخته میشوند، بلکه مالک اصلی بسیاری از کارخانههای خودروسازی انگلیسی هستند.
در سمت دیگر ماجرا، محبوبترین برندهای کلاس سوپرلوکس دنیا خارج از آلمان فعالیت میکنند و مثل رولزرویس و بنتلی اصالت بریتانیایی دارند.
امروزه، مهمترین سهامداران رولزرویس و بنتلی بهترتیب بامو و فولکسواگن آلمان هستند؛ اما همچنان جای خالی برند اصیل آلمانی دیگری در کلاس سوپرلوکس احساس میشود. این حقیقت شاید مهمترین دلیل فعالیت میباخ با مدیریت مرسدسبنز باشد تا علاوهبر کسب سود اقتصادی، برند قدیمی و کاملا آلمانی را احیا کند. شرکت خودروسازی میباخ (میباک با تلفظ انگلیسی و مایباخ با تلفظ آلمانی) را ویلهلم میباخ و پسر او در سال ۱۹۰۹ تاسیس کردند.
ویلهلم در سال ۱۸۴۶ در آلمان متولد شد؛ اما بهفرانسه رفت و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته طراحی صنعتی بهپایان برد. اوایل قرن نوزدهم، فرانسه بهترین مکان تربیت مهندس در جهان شناخته میشد.
ویلهم میباخ علاوهبر طراحی صنعتی در رشتههای ریاضیات و فیزیک نیز تحصیل کرد. او در ۱۹ سالگی بهشرکت ساخت پیشرانههای بخار پیوست و دستیار گوتلیب دایملر شد.
با همکاری دایملر و میباخ، نخستین پیشرانه درونسوز و بنزینی جهان در سال ۱۸۸۳ تولید شد. با تشویق میباخ و علاقه او بهساخت خودرو، آنها در سال ۱۸۹۰ شرکت دایملر موتوزن گیزلشاف (DMG) را تاسیس و نخستین محصولشان بهعنوان خودرویی بنزینی را در سال ۱۸۹۲ عرضه کردند. با مرگ دایملر در سال ۱۹۰۰، همکاری میباخ با خودروسازی دایملر کمرنگ شد و در سال ۱۹۰۷ به استعفا از شرکت انجامید.
در سال ۱۹۰۰، میباخ وارد همکاری با زیپلین، شرکت مشهور سازنده کشتیهای هوایی شد. پیشرانه ۱۵۰ اسببخار میباخ روی زیپلین LZ1 عملکرد بسیار قدرتمندی داشت. تا پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۸، میباخ ۲ هزار مدل پیشرانه برای انواع زیپلین و هواپیماهای آلمانی ساخت.
پس از جنگ، میباخ بهتولید پیشرانه دیزل برای لوکوموتیو روی آورد؛ چراکه هوانوردی و خودروسازی آلمان از رونق افتاده بود و البته شرکتهای فعال دراین زمینه نیز توانایی ساخت موتورهای درونسوز را داشتند. افزون بر این، میباخ فعالیت خود در صنایع هوایی و دریایی و نظامی را ادامه داد.
همکاری این شرکت با دکتر هنری مریت انگلیسی بهتاسیس کارخانه تولید جعبهدنده و فرمان با نام میباخمریت در انگلستان منجر شد. این شرکت نقشی مهم در تولید نخستین تانکهای کروز جهان ایفا کرد که برای ارتش سلطنتی برتانیا خدمت کردند و بعدها در جنگ جهانی دوم علیه آلمان استفاده شدند.
سال ۱۹۱۹ نخستین خودرو میباخ با نام W1 ساخته و پس از دو سال در نمایشگاه برلین با کد W3 معرفی شد. بین سالهای اتمام جنگهای جهانی اول و شروع جنگ جهانی دوم (۱۹۱۸ تا ۱۹۳۹)، محبوبیت خودروهای میباخ افزایش یافت و مدلهای متنوعی از این برند تولید شدند.