ضربه اصلی به صنعت خودرو در سال ۱۳۷۴ و با گذاشتن یک بدعت در کشور زده شد. واردات خودرو همیشه یکی از بحثهای پرچالش در بعد از انقلاب و بهخصوص بعد از جنگ در ایران بوده است.
یک گروه همواره معتقد بودند که صرفا باید خودرو وارد کنیم و توان تولید نداریم. یک عده هم در یک فضای خیلی منحصربهفرد فکری هستند که معتقدند هر خودرو خارجی که وارد می شود، به صنعت داخلی لطمه میزند و باید واردات خودرو را ممنوع کنیم و صرفا بر فضای تولید تمرکز کنیم.
درحالحاضر واردات خودرو که برای سومین بار بعد از جنگ آزاد میشود، وارداتی منحصر به فرد است. ابتدا دولت قصد داشت به لحاظ کیفی خودرو وارد کرده و خودروساز داخلی را به جهت ارتقا، بهبود و به روز شدن محصولات، وارد چرخه رقابت کند. بعد از مدتی باتوجه به شرایط بازار دولت به این نتیجه رسید که هدف از واردات خودرو این است که عرضه و تقاضا برابر و خلأ بازار پر شود.
در نتیجه خودرو بیشتر عرضه و قیمتها شکسته میشود. در واقع در همان فاز اول دولت نمیدانست میخواهد به لحاظ کمی خودرو وارد کند یا به لحاظ کیفی و این مساله گم و مبهم بود.
اگر واردات خودرو قرار است رقابت ایجاد کند همان بلایی را که با قیمتگذاری دستوری بر سر ایران خودرو و سایپا آوردیم، بر سر خودروهای وارداتی هم میآوریم. سامانهای ایجاد کردیم که قیمت پژو۲۰۷ در آن حدود ۴۵۰میلیون تومان است. آیا اگر کسی تصمیم بگیرد که یک پژو۲۰۷ بخرد، میتواند فردای آن روز در سامانه ثبتنام کند و برای مثال سه ماه بعد خودرو خود را با قیمت ۴۵۰میلیون تومان تحویل بگیرد که پاسخ خیر است.
هزاران فضای دستکاری در آن وجود دارد و در خوشبینانهترین حالت ۸۰درصد از متقاضیان خود را رد می کند. چه اتفاقی میافتد؟ وقتی یک سامانه را ایجاد و تقاضا را محدود میکنید، تقاضا مثل آب پشت سد جمع میشود و تقاضا از روزنه دیگر به نام بازار آزاد با فشار بیشتری بیرون میزند. درنتیجه خودرو ۴۵۰میلیون تومانی در بازار آزاد ۹۰۰میلیون تومان به فروش میرسد. حال شاهد همین اتفاق در سامانه خودروهای وارداتی هستیم.