تاریخ خودروسازی مملو از خودروهایی است که به دلایل مختلف مثل کیفیت پایین یا طراحی بد، مشکلدار بودند. اکثر این خودروها فروش بسیار پایینی داشتند اما چند نمونه هم وجود دارد که هرچند امروز خودروهای پرمخاطبی نیستند اما در زمان تولید خریداران زیادی پیدا کردند.
آستین «آلگرو»
از گروه خودروسازی بزرگ بریتیش لیلاند به دلیل طراحی، قابلیت اطمینان و روابط صنعتی ضعیف همیشه به بدی یاد میشود.
یکی از دلایل مهم این تصویر منفی بریتیش لیلاند، آستین آلگرو است که در سال ۱۹۷۳ عرضه شد و با دو بهروزرسانی بزرگ تا ۹ سال روی خط تولید ماند. پیشرانههای قدیمی، تعویض دندههای مصیبتبار و غربیلک فرمان مربعمانند ازجمله مشکلات این خودرو بودند.
بااینحال، آلگرو آنطور که تصور میشد در بازار شکست نخورد. هرچند این خودرو سود کافی برای نجات بریتیش لیلاند از مشکلاتش را فراهم نکرد اما در کمتر از یکدهه نزدیک به ۶۷۰ دستگاه فروخت که با توجه به مشکلات عدیده آلگرو، رقم قابلتوجهی محسوب میشود.
شورولت «سایتیشن»
از بین تمام خودروهای تاریخ شورولت، تعداد کمی بهاندازه سایتیشن موردانتقاد بودهاند. این اولین خودرو جدید شورولت در دهه ۸۰ و نخستین محصول دیفرانسیل جلوی آن بود. بررسیهای اولیه مطبوعات از این خودرو بسیار مثبت بودند و سایتیشن فقط در سال ۱۹۸۰ بیشاز ۸۰۰ هزار دستگاه فروخت که موفقیت بسیار بزرگی محسوب میشد. پس مشکل کجا بود؟ طبق گزارشهای متعدد، خودروهایی که برای آزمایش در اختیار ژورنالیستها قرار گرفتند بسیار بهتر از نمونههایی بودند که به مردم فروخته شدند.
یکی از مشکلات بزرگ سایتیشن تاثیر افسارگسیخته گشتاور روی فرمان بود. این خودرو همچنین با مشکل قفل کردن چرخهای عقب هنگام ترمزگیری که تصادفات فاجعهباری را به دنبال داشت هم مواجه بود.
به همین دلیل، فروش سایتیشن پس از سال اول کاهش یافت و طی پنج سال بعد تا زمان پایان تولید، بهاندازه همان ۸۰۰هزار دستگاه سال اول فروخت. البته فروش ۱.۶میلیون دستگاهی را میتوان موفقیت بزرگی دانست اما چون خریداران در سال اول نمیدانستند چه خودرو بدی میخرند، این اتفاق رخ داد.
شورولت «کورویر»
رانندگی با نسل اول کورویر با پیشرانه نصبشده در عقب و سیستم تعلیق عقب محور آونگی، برای کسانی که به این ترکیب عادت نکرده و قبلا فولکسواگن بیتل نداشتند (هدف اصلی کورویر برای رقابت) بسیار دشوار بود. رالف نادر در کتاب پرفروش خود با نام «ناایمن در هر سرعتی» بشدت از این طرح انتقاد کرد.
بااینوجود، کورویر در طول دهه ۶۰ بیشاز ۱.۸ میلیون دستگاه فروخت و در سال ۱۹۶۵ نیز شورولت نسل دوم کورویر را با تعلیق عقب بهتر به بازار فرستاد. البته فروش کورویر در سال ۱۹۶۶ کاهش یافت و دیگر بیشتر نشد اما این فقط به خاطر کتاب نادر نبود و عوامل دیگری مثل کاهش تبلیغات از سوی جنرال موتورز و قدیمی شدن کورویر هم در این موضوع نقش داشتند.
کرایسلر «پیتیکروزر»
پیتیکروزر که در سال ۲۰۰۰ معرفی شد، بر اساس کرایسلر نئون ساخته شده بود اما کابین جادارتری داشت و از طراحی رترو به سبک دهه ۳۰ استفاده میکرد.
این خودرو ابتدا با استقبال خوبی مواجه شد و جوایز متعددی کسب کرد و حتی زمانی که تولید آن یکدهه بعد به پایان رسید هنوز طرفداران وفاداری داشت اما رفتهرفته محبوبیت پیتیکروزر کاهش یافت و عرضه نسخه کانورتیبل که به دلیل لرزش موردانتقاد قرار گرفت شرایط را بدتر کرد.
مجموع فروش پیتیکروزر از ۱.۳ میلیون دستگاه فراتر رفت اما بخش عمدهای از این رقم فقط در چند سال اول رقم خورد و از سال ۲۰۰۷ فروش این خودرو هم در اروپا و هم آمریکا فروکش کرد.
فورد «پینتو»
پینتو به دلیل آتش گرفتن هنگام برخورد از عقب، نهتنها تصویر بسیار بدی ارائه داد بلکه تصویر فورد را هم خراب کرد؛ اما با وجود این هجمه منفی، محبوبیت پینتو در بازار پابرجا ماند و مجموع فروش آن از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ از ۳.۱ میلیون دستگاه فراتر رفت. فروش پینتو فقط در سال ۱۹۷۴ به بیشاز نیممیلیون دستگاه رسید. این همان سالی بود که نگرانیهای ایمنی در مورد پینتو بهطور گسترده مطرح شد و به همین دلیل بلافاصله فروش کاهش پیدا کرد اما پینتو تا پایان تولید هنوز هم سالانه حدود ۲۰۰ هزار دستگاه میفروخت.
لادا «کلاسیک»
لادا کلاسیک یک نام رسمی نیست بلکه اصطلاحی کلی برای سدانها و استیشنهای مشتق شده از فیات ۱۲۴ است که توسط شرکت روسی آوتوواز از سال ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۲ تولید میشد. این خودروها در کشور خود بسیار محبوب بودند زیرا با جادهها و شرایط آبوهوایی روسیه سازگاری داشتند. البته لادا کلاسیک به کشورهای دیگر مثل بریتانیا هم صادر شد. این لاداها طرفداران زیادی پیدا کردند و تا زمان خاتمه تولید نزدیک به ۱۸میلیون دستگاه از آن ساخته شد.
موریس «مارینا»
از مارینا بهعنوان یکی از بدترین خودروهای تاریخ یاد میشود. البته باتوجه به خودروهای وحشتناکی که در طول تاریخ ساخته شده است، این یک اغراق بزرگ محسوب میشود ولی قطعا این سدان میانسایز بریتیش لیلاند در دهه ۷۰ اصلا خودرو خوبی نبود.
مارینا باعجله و با استفاده از تکنولوژیهای قدیمی طراحی شد و پس از عرضه به بازار همچنان به توسعه بیشتری نیاز داشت. به همین دلیل، مارینا حتی در زمان معرفی هم در قیاس با رقبا خودرویی قدیمی محسوب میشد. بااینحال، هرچند مارینا هرگز بهاندازه رقیب اصلی خود یعنی فورد کورتینا نظر خریداران را جلب نکرد اما برای مدتی جزء پرفروشترین خودروهای بریتانیا بود و در بازارهای صادراتی هم خوب عمل کرد. از این ماشین بیش از ۱.۱ میلیون دستگاه ساخته شد که نزدیک به ۴۰ درصد آنها در بازارهای صادراتی فروخته شدند.
کیا «پراید»
پراید که توسط مزدا برای فورد طراحی شد، ابتدا خودرو بدی نبود و حتی برای زمان خود محصول اقتصادی مناسبی به شمار میرفت اما سرنوشت این خودرو در ایران کاملا تغییر کرد. پراید از طریق کیا به ایران رسید و در سال ۱۳۷۶ مونتاژ آن توسط سایپا آغاز شد.
این خودرو ابتدا محصول مدرن و قابلتوجهی بود. بااینحال، پراید به دلیل بازار انحصاری، ارزان بودن، استهلاک پایین و فراوانی قطعات، در ایران فروش فوقالعادهای را تجربه کرد و بهویژه پس از خاتمه تولید پیکان در ابتدای سال ۱۳۸۴، به انتخاب اول بسیاری از ایرانیها تبدیل شد. هماکنون بیشاز ۶.۲ میلیون دستگاه پراید در جادههای کشور در حال تردد بوده که معادل ۲۸ درصد از کل خودروهای ایران است.