اثرات زیانبار ناشی از عدم توازن در رشد اقتصادی از یکسو و گسترش آگاهیهای عمومی در مورد محیطزیست از سوی دیگر منجر به طرح مسالهای شده است که از آن بهعنوان چالش بزرگ قرن یاد میشود. تهدیدات ناشیاز این عدم توازن، آنقدر آشکار و به لحاظ علمی ثابت شده است که جای تردید برای هیچکس باقی نمیگذارد. تفاوتهای فزآینده فقر و ثروت، رشد بیرویه جمعیت، خسارتهای واردشده به تنوع زیستی، تغییر اقلیم، تخریب ازن و دیگر نشانهها، جملگی تهدیداتی علیه حیات بهشمار میروند. راهحل برونرفت از این بحرانها چیزی جز تعدیل خواستههای انسانی مصرفکننده نیست.
انسان امروز باید بتواند میان خواستههای اقتصادی (رشد و کارایی اقتصادی)، اجتماعی (عدالت و برابری، کاهش فقر) و اکولوژیک (حفظ محیطزیست و منابع طبیعی) خود به نقطه تعادلی دست پیدا کند که از آن بهعنوان توسعه پایدار یاد میکنیم. این واژه که امروزه مصرف بسیاری در حوزههای مختلف جامعه دارد، در قلب خود از معنای سادهای برخوردار است: تامین زندگی بهتر برای همه مردم در حال حاضر و برای نسلهای آینده. معرفی و تاکید بر این مفهوم شاید در برخی کشورها و در بسیاری موارد، مایوسکننده به نظر رسد، اما حداقل این حسن را دارد که مشخصات یک افق روشن و پذیرفتنی را در موضوع توسعه برای هر بخش ایجاد کرده است. برای نمونه بخشهای مختلف کشاورزی، صنعت، بازرگانی و خدمات با شناختی که از کارکردها و سازوکار متداول خود دارند، میتوانند چارچوبی برای تعریف و اعمال شاخصهای توسعه پایدار در فعالیتهای خود بیابند.
در این میان، بخش صنعت بهطور اعم و صنعت خودرو بهطور اخص، به دلیل بهرهبرداری پرشتاب از منابع، ساخت و تولید انبوه محصولات صنعتی در صف مقدم این رویکرد قرار میگیرد. صنعت خودرو در همه بخشهای خود از «مواد اولیه (منابع طبیعی) و تولید» تا «مصرف و پس از مصرف» در تعامل مستقیم و غیرمستقیم با محیطزیست قرار دارد. به این ترتیب دیدگاهسازی در بخشهای مختلف این صنعت میتواند بر کنترل و کاهش پیامدهای منفی توسعه بر محیطزیست موثر باشد. سه مرحله عمده چرخه حیات صنعت خودرو را بهطور ساده میتوان مشتمل بر توسعه محصول و تولید، مصرف و خدمات پس از فروش و پس از مصرف (اسقاط) دانست.
توسعه محصول و تولید
خودرو یکی از محصولاتی است که در طول مصرف، تعامل چشمگیری با محیطزیست دارد. به همین دلیل، در تمامی مراحل طراحی و توسعه آن باید جنبههای زیستمحیطی را مد نظر داشت و بر طراحی خودروهای سبز تکیه کرد. بدین منظور، فعالیتهای تحقیق و توسعه باید در راستای طراحی محصولات جدید با سطح آلایندگی منطبق با استاندارد کشور و روز دنیا و کاهش انتشار آلایندههای خروجی از خودروهای موجود باشد.
علاوه بر طراحی محصولات جدید با مصرف سوخت پایین، میزان مصرف سوخت خودروهای موجود نیز باید کاهش یابد. گام بعدی در توسعه محصول، بهکارگیری مواد دوستدار طبیعت در خودروها است؛ امروزه بهمنظور کاهش انتشار آلاینده خروجی از خودروها تا حد استانداردهای آلودگی روز دنیا، علاوهبر بهکارگیری موتورهای با تولید آلودگی کمتر، نصب تجهیزات و سیستمهای کاهش آلودگی بر روی خودرو ضروری است. دستیابی به این امر برای آلایندههای خروجی از اگزوز مستلزم نصب سیستمهای پس تصفیه ازجمله کاتالیستهاست.
مصرف و خدمات پس از فروش
عمدهترین پیامدهای منفی زیستمحیطی صنعت خودرو در فاز مصرف ایجاد میشود. مصرف سوخت انواع روانکار، باتری، لاستیک و غیره توأم با ورود مقادیر قابل توجهی مورد شیمیایی به محیطزیست همراه است. اعمال کنترل بر برخی از این پیامدها باید در مرحله ساخت و تولید و هنگام طراحی خودرو انجام شود اما حصول اطمینان از تداوم کارکرد مناسب خودرو میتواند از طریق انجام خدمات پس از فروش مناسب بهوسیله تولیدکننده انجام شود که خود موجب ارتقای عملکرد زیستمحیطی خودرو در طول مصرف خواهد شد.
اسقاط و بازیافت
پس از آنکه عمر خودرو بهعنوان یک محصول صنعتی به پایان رسید و قابلیت کارکرد خود را از دست داد، وارد مرحله دیگری میشود که در چرخه حیات از آن به مرحله «پس از مصرف» یاد میشود. پیامدهای زیستمحیطی خودروهای اسقاطی آنقدر متنوع و پیچیده هستند که برای کنترل آن فعالیتهای بسیاری در قالب مدیریت انتهای حیات (End- of- Life Management) انجام میشود. در اینجا باید تاکید کرد راهکارهای موردنظر برای کنترل بسیاری از این پیامدها باید در زمان طراحی و توسعه محصول لحاظ شوند. برای مثال میتوان به قابلیت بازیافت قطعات خودرو، قابلیت دِمونتاژ خودرو و... اشاره کرد.
نکتهای که درخصوص این مرحله میتوان بهطور اخص به آن اشاره کرد، بحث از رده خارج کردن خودروهای فرسوده است. در این بخش باید به تمهیداتی نظیر استفاده مجدد یا بازیافت قطعات و نیز دفع صحیح ضایعات توجه کرد. بیتردید هر گامی که در جهت استفاده از راهکارهای یادشده برداشته شود، میتواند صنعت خودرو کشور را در رسیدن به توسعه پایدار و همسو با حفظ محیطزیست یاری دهد.